حیرت/سرودۀ خواهر گرامی ما راضیه ( حیدری )
 
فراه داټ کام
خبری، فرهنگی، اجتماعی، معلوماتی و...

حیرت

نسلی که از تبار نفس بخش جانهاست

آهنگ یک تبسم و لبخند بی صداست

جنسی که زیر هر قدمش گلبن امید

آنی که لحظه لحظه امیدش فقط خداست

در کوچه های شهر گرفتار درد و آه

اینجا فقط حقیقت زن، دوزخ سیاست

دایم مسیر زندگی اش رو به دشت غم

دایم عبور خنده ز لب های او جداست

در ضمن آنکه هر نفسش درد می کشد

لیکن به دادگاه حقایق چه بی صداست

نوعی تجارت است؛ و گاهی تبادله

گاهی بها و قیمت زن، کاغذ سیاست

گاهی برای ختم نزاعی فدا شود

گاهی متاع و سوژه و شرط قمارهاست

آخر خدا! برس تو به فریاد این غریب

کاینجا به جز تو بسر وی، عالمی خداست

یارب تو داوریِ و قضاوت به دست توست

کایا چنین سزا و جفا مزد رحم ماست؟

او را ببین چگونه به حیرت نشسته است

کاندر میان اینهمه، آخر چه کس خداست؟!

سرودۀ  خواهر گرامی ما راضیه ( حیدری )

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب